حکایت عشق ...

۱۹۲ مطلب توسط «عاشق» ثبت شده است

داغ دلِ زینب (س) ...



در دلِ زینب(س) ، نــوازش ماند
نـوازشِ رقیـه(س) را مـی گـویم
هر کجا را که ، لمس می کرد
یـا کبـــود بـود ، یـا سوخـتـــه !

 + تا بـه حـال جایی از بدن ت , کبود شده ؟ یا سوخته؟!
اگر کسی حتی اطرافش را دست بزند , چه می گویی ؟!
حالا یک دختر سه ساله را تصور کن , ببین او چه می کشد
امان از دل زینب (س)
یا حسین
عاشق

برای چه سوخت ؟

مانده ام !

بـــــال هــــای ســوخـتــه ی فــطــــرس

از برکت حسین(ع) دوباره به او عطـا شد

فکرم را درگیر خودش میکند که چه شد

خیمه های اهل بیت حسین(ع)سوخت؟


+ از عاشقانه های خداوند و حسین(ع)

هیچکس اطلاعی ندارد !!

+دیگر، معجر ها , گیسو ها، بدن ها و ...

بـــمـانــد ...

یا ح س ی ن

عاشق

شکایت نمی کنم ولی ...

    
شکایت نمی کنم ولی ؛ پــُـر هستـــم از صـــدای گــریه ...
شکایت نمی کنم ولی ؛ بغضی دارم که زمیـن گیرم کرده است
شکایت نمی کنم ولی ؛ درد کهـنـه ایی دارم که زجـرم میدهــد
شکـایت نمی کنم ولی ؛ سخت است دوریِ عـاشق از معشوق
شکایت نمی کنم ولـی ؛ داری ،کــم کـــم ذوب م مــی کـــنــی
شکایت نمی کنم ولی ؛ تــــو داری ، مــــن را مــــی کـُـشـی...
شکایت نمی کنم ولی ...

+ کربلا دوای دردم ...
در به در شده ام حسین (ع) 
یا حسین
۰ نظر
عاشق

چشم های علمدار

چشم های علمدار که بسته شد

چشـم های ؛ حــرامیــان بـاز شد

در بـازار دنبال کنیز مـی گشتند...


+ مرگ را بیشتر می پسندم

تا اینگونه نوشتن .....

امان از دلِ پسر فاطمه (س)

یا حسین

عاشق

تو طاقت ش را داری ؟

تا به حال شده :

دل ت بگیرد ، نفس های ت به شماره بیافتد
کسی هم نباشد درک ت کند ، خودَت باشی و خودَت ؟
"اگر بوده ، اینجا بیان نکن ، شرمنده زینب (س)می شویم!"

+ اگر بدانی زینب(س) چه کشیده است ؟!
یک خانمِ مُسن ، تنهـا ، غـمِ عشق ، اسـارت
تصور کن در اسارت :
مـقـابل ضـربه هـای تـازیانـه ام ؛ ایـستـاده بـاشد
سَـرِ مــعشـوق ش  هـم بر بـلنـدای  نــــی باشد
دخــتــر کـوچـکی هـم ، بـهـانه ی بـابـا بگیـرد از او
مـادری هـم اشک بریـزد، در فـراق شش مـاهِ اش
مرحمِ دلِ همه باشد ،ولی مرحمِ دل نداشته باشد
و ...

+ تو طاقت ش را داری ؟
امــان از دل زیـنب(س)
یا حسین

عاشق

عاقبتِ عاشقی !


زینـب(س) "عاشق" بود !
" عـاشقِ " حسیـن (ع)
میدانی عاقبت عاشقی را ؟

عاشق را که برعکس کنی می شود , قشاع
حال , دهخدا را می شناسی ؟
در لغت نامه اش دیده ام که ،معنی قشاع می شود :
دردی کـه آدم را ؛ از درمـان مــایـوس میـکنـد ...

زینب (س) ذره ذره , از درد ، ذوب شد ...
یا حسین
عاشق

رسم عجیب ...



رسـم عـجیبی ست ...
عاشورا که تمام میشود
  تمام شده است انگار ، مصیبت هایمان ...
چرا مردم ما نمیدانن ، تازه آغاز درد های ماست ؟

 + شهر دیگر بوی محرم نمی دهد ...

+ درد هرچه که باشد درد است

آدم را از پای در می آورد ...

امان از دل زینب (س)

یا حسین

عاشق

عشق لیلی ...


حـرف از جدا شدن بزنی لطمه میزنم
راضی نشو که زینب تو در به در شود


عاقبت ، مجنونِ ، کرب و بلای ما
در به در شد
از عشق لیلی ...

 + کار مجنون نازکِشی و کار لیلی نازکُشی است ...
+ در عشق ، زینب(س) و حسین(ع) چه سِری نهفته است ؟
یا حسین
عاشق

دنیای من ...



گفتند : دنیا چند حرف دارد ؟
گفتم : پنج حرف
به من خندیدند و رفتند
زیر لب هایم میگفتم :
ک ر ب ل ا

+ دنیای من , کربلا ست ...
یا حسین
عاشق

جان داد زینب ...


حسیـن ، عشق ، کـربلا ، قـتلـگـاه

شـام ، کـوچـه ، خـرابه...


خلاصه ی جان دادن زینب (س) است ...

+ فکرم را درگیر خودش میکند , که چه شد توانست ، تحمل کند 

 یک زن تنها ، این همه درد را ؟

یا حسین

عاشق