حکایت عشق ...

۶ مطلب با موضوع «کربلا :: علی اصغرِ رباب ...» ثبت شده است

نیزه سوار ...!

.

کمتر گریه کن علی

گهواره

بهتر از

بالای  نیزه

بودن است ...

 .


امان از دل رباب 

۱ نظر
عاشق

لعن الله حرمله...

چقدر کم دارد ...

زیارت عاشورا ...

لعن بر حرمله را ...

..

تیر سه شعبه ، و گلوی شیر خوار ؟

.

لعن الله حرمله ...

.

امان از دل رباب

۱ نظر
عاشق

میم مثلِ مادر ...


این روزها  آب که می نوشم ، فکرم به دنبال رباب است
نـمیـدانـــم ، چـه مـی کشـد از دردِ فـــراق !
حتمـاً دیـگر چـشمــانی برای گـریه هم ندارد

آب بنوشی و بتوانــی کودکی را شیر بدهی
ولــی کودک ت نبـاشد ، و تــو گــریه نکنـی؟
مگر می شود !
روزها ، شیرخواره ات در گـهـواره خاکی اش
آرام گــرفته بــاشد و تو با خیـالش سَر کنی
اینها در ذهنت مجسم شَود و تو گریه نکنی؟
مگر می شود !
ادامه مطلب...
عاشق

بارانی شده ام !


به لب های ت که فکر میکنم !

چشمانم

باران میگیرد ... !

+ بارانیِ , بارانی شده ام ...

یا حسین

عاشق

آخرین سرباز



میدانی ؟ ، گـــــاهی , روضـــه هـم نیازی نیست

یک عکس هم می تواند ، اشک ت را در بیاورد ...


کـــوچک بــود ، ولــی دل ش دریـــا ، گرچه لبانش به خشکی متمایل!

یـادت نـرود ،  "آخـرین سربـازِ" آقـا بـود، 'یک کـودک '... 'شش مـاهه'

یا حسین

عاشق

هاجر کربلا


خیمه به خیمه را

رفتــه است رباب

هاجـرِ کرب و بلا
شــــده بـــــــود

+ «با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید. رباب، با آب هم قافیه باشد؟»
یا حسین
عاشق