حکایت عشق ...

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت معصومه» ثبت شده است

زمینِ عاشق !

هنگامی که

پای خود را قدم به قدم بر روی زمین می گذاشتی

قد زمیـن خم می گشت از آن همه وقار تو ... بانــو...

 و زمین چه عاشقانه ، برای خاطر گام های تو ... بر خود

می بالید ...  و گام هایت را بر روی چشمان خود می گذاشت ...

.

۲ نظر
عاشق

تو آمدی ؛ تا ...


تو در شهر عشق، مدینه،چشمانت را گشودی و  این گونه دل از دل عاشقان خویش ربودی...
تو  پا در عرصه هستی گذاشتی تا یاد مادرت ، زهرای مرضیه (س) را درعالم شکوفا کنی
تـو به دنیـا آمـدی تــا گـوهـر عـفــاف را بــه صـدف هستــی ببـخشـی
 تــو  قدم بر زمیــن نهــادی تــا رنــگ خــاکی آن را افـلاکـی کنی
 تـو بـا حضـورت ، عـاشقـانه ، زیباتـرین غزل عشق را سرودی
تو به دنیا آمدی تا بهار را برای کویر قم به ارمغان  بیاوری
 تـو ، سرچشمـه پـاکـی و نجـابتی...
تو فاطمه معصومه ایی ...

بانو ... دریاب ...
۰ نظر
عاشق

بانوی بهشتی ...

آسمـان دامـنی پـر ز گل به زمین هدیه می کند و پرنده ها زیبا ترین نغمه های عاشقانه شان را در گوش درخت ها زمزمه می کنند ،خـورشید گرمای وجودی اش را پیـش از بیـش بــر خـانه نورانی موسی بن جعفر علیه السلام

می تاباند... گـرچـه خــورشیـد تمـام گـرمای خودش را از این خاندان دارد...

باران قطره قطره آواز می شود به یمن قدوم بانوی بهشتی...

بانو ... آمدی تا با نگاه معصومانه ات امید را بر دل خسته زمین ، هدیه دهی

و رایـحــه پــاک بـهــشتــی ات را در فــضــا بـگستــرانــی ...

آمدی ؛تا پروانه ها عاشقی را بر گرد آسمان عشق تو ، تجربه کنند ...

آمدی ؛تا واژه ها ، یک به یک دعا شوند ، تا با دستان نجیب و مهربان تو به اجابت برسند

آمدی ؛ تا  به کویر خشکیده قم ... جان دوباره ایی عطا کنی ...


تو همچون نوری و می توانی

عشق ؛ بگسترانی...

۱ نظر
عاشق

یادگار مادر ...

طواف می کنند فرشتگان

حریمت را ... با چادر مشکی

چادری که یادگار ؛ مادرتان است...



حضرت فاطمه معصومه (س) نمونه کامل عفت، حیا، علم و تقوا بودند

و در عین جوانی از نظر عبادی، علمی و سیاسی نقش خود را

به خوبی در جامعه ایفا کرده و با حرکت به سوی حفظ حریم ولایت و امامت

نشان دادند که زن در همه عرصه ها می تواند، فعال باشد....


چادرت را قدر بدان ...

بانو ... نگاهی ...

۰ نظر
عاشق

بی بهانه ...


اگر پدر به تو می گوید
«فداها ابوها»
بهانه نمی خواهد ...
تو ، چون فاطمه ایی
و پدر چون نبی رحمت ...

وقتی به زندگی ایشان می نگریم ، به این پی می بریم که میتوان جوان بود
و از اولیا خدا هم بود ... تا آنجایی که امام معصوم بگوید : به فدایش ...
این خودش کلی حرف دارد ...

۰ نظر
عاشق

زیارت بانو ...


بعد از زیارت بانو ...
می روی بالای سر مبارک می نشینی
و تربت کربـلا را می گذاری جلوی رویت
و تکبـیـر مـی گویی ...
تربـت کربلا در اینـجـا بـوی دیگری دارد و
دلت لک می زند برای جرعه ایی زیارت عاشورا
.
هر جا که بوی خواهری بیایید ... آنجا کربلاست ...!


برای ولادت هم بخواهم بنویسم !
می رسد به غم و اندوه ... !
مانده ام چه کنم !

۰ نظر
عاشق