حکایت عشق ...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معبود» ثبت شده است

خلوت عاشقانه ...

.

خلوت ...

#تنها_گزینه روی میز دل است

هر وقت که می گیرد

هر وقت که #تنگ می شود

هر وقت که #بغض می کند

هر وقت که #خسته می شود

هر وقت که دیگر می بُرد ...

باید برود #شباهنگام زانو بزند مقابل معبود و به خاک بمالد خواسته هایش را ...

و رضا دهد به آنچه که خدا خواهد که شاید آزاد شود از #زندان_نَفس...

که شاید پر پروازی به او دهند ...

که شاید ...


‎#زندان_تن ...

‎#پرواز_کنیم ...


۲ نظر
عاشق

دلم می خواهد ؟!

گفتم : حجاب باید به گونه ای باشد که تابلوی نقاشیِ متحرک در خیابان ها نبود ، بک گراند مشکی و رنگ و لعابِ رویین ...جلب توجه اش ، بیشتر است .

گفت : در این سن ، خب معمولا آدم دلش این سبک لباس پوشیدن را می خواهد !

گفتم : آدم در هر سنی که باشد ، خیلی چیزها دلش می خواهد ، اما قرار نیست به خواسته ی دلش برود بلکه به خواسته ی معبودش می رود ...


#دل_نرباییم !

۰ نظر
عاشق

غرور !

غرور مرا گرفت

خدا آنچنان ، حالی بهمان داد

که فهمیدم ، اگر او نخواهد

هیچ نیستم ...

.

.

برای یک لحظه هم

خودت را از من مگیر

مهربان من ...


ارحم الراحمین من ...

۱ نظر
عاشق

عشق ...

چـه کسی میـدانـد
حال عاشقی را که
 نـمـیدانـد معبـودش
او را پذیرا هست یا خیر‌؟

با خود تکرار میکنم این ها را :
+ الهی‌ هب‌ لی‌ کمال‌ الانقطاع‌ الیک‌ ...
+ اللهم انی أسألک حبک وحب من یحبک
و حب کل عمل یوصلنی إلى قربک
...
+ اللهم وفـقـنـا لـمـا تـحب و تـرضـی ...
در به در شده ام این روزها
شعله ی عشقی به وجودم افتاده است
که مرا می سوزاند ...
+ محتاجم بر عشق ت ...

آسمانی ام کن ...
۰ نظر
عاشق