حکایت عشق ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آسمان» ثبت شده است

نَفس بد !

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ

وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ

ما انسان را آفریده ایم و مى دانیم که نفس او چه وسوسه اى به او مى کند
و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم / قاف/16

نفس ...

نَفَس کشیدن ...

در آسمان را ...

ز من گرفت ..

و من ...

می خواهم ...

خودم را ...

از او بگیرم ...

.
.

الهی ...

تو که خود می گویی ... می دانم حالِ نَفست را...وسوسه هایش را ... می دانی ...حالِ دلم را ... پیکار با نَفسش را...زمین گیر شدن ها را ...لِه شدن ها را ...خسته شدن ها را...بریدن ها را ...و ...هر چه که باشد ... نزدیک از تر من به من هستی ...و تنها تویی که می توانی... یک به زمین چسبیده را بلند کنی و به آسمانش برسانی ...!

.

پس_دریاب ...

.


۰ نظر
عاشق

برای آسمانی شدن ...



پرواز کردن ربطی به بال ندارد
دل می خواهد
دلی به وسعت آسمان
دل را باید آسمانی کرد ...

+ تقدیم به آنانی که بالی نداشتن ولی
راه آسمان را یافتند...
+ شب جمعه گره خورده است با کربلا
شهدا را یاد کنیم تا آنها یادمان کنند ...
یا حسین
عاشق