ابتدای هر بهشتی
پایانِ جهنمی است !
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا
الشرح/۵
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
نفس ...
نَفَس کشیدن ...
در آسمان را ...
ز من گرفت ..
و من ...
می خواهم ...
خودم را ...
از او بگیرم ...
.الهی ...
تو که خود می گویی ... می دانم حالِ نَفست را...وسوسه هایش را ... می دانی ...حالِ دلم را ... پیکار با نَفسش را...زمین گیر شدن ها را ...لِه شدن ها را ...خسته شدن ها را...بریدن ها را ...و ...هر چه که باشد ... نزدیک از تر من به من هستی ...و تنها تویی که می توانی... یک به زمین چسبیده را بلند کنی و به آسمانش برسانی ...!
.
پس_دریاب ...
در خیابان قدم می زد
چشمش ، افتاد به "تجملات" برخی ها!
در دلش گفت ، کاش من هم اینگونه بودم
ناگهان یادش آمد ، آیه ایی از قرآن را و زمزمه کرد :
کل من علیها فان ، کل من علیها فان ...
* همه چیز فنا پذیر است *
وقتی تو را دارم
دیگران را میخواهم
چکار ؟
خیر حبیب و محبوب