آنقدر که مشغول
نوشتن درد دل هایمان
شدیم که ...
دردِ دلِ پسر فاطمه ...
یادمان رفت....
آنقدر که مشغول
نوشتن درد دل هایمان
شدیم که ...
دردِ دلِ پسر فاطمه ...
یادمان رفت....
وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ ...
و هیچ سائلی را مرنجان و مران ...
ضحی / 10
الهی ....اگر کسی ...
امام زمانش را ...
گدایی کند...
چه می کنی؟!
می رنجانی و می رانی ..؟!
یا ...؟!
- گفتم از مَهدی چه خبر ؟!
گفت : #منتظریم تا که بیآید ...
- گفتم برای تعجیل در ظهورش چه می کنی؟!
گفت : #دعا ...
-گفتم : مردم کوفه نیز برای دیدار با اباعبدالله هم نامه های بسیار نوشته اند و هم دعاهای بیشمار کرده اند اما لحظه آمدنش هیچ کس #یار_نبود ، چون پشت دعا و نامه هایشان #نه_حرکتی بود و #نه_قیامی بلکه فقط از سر #تکلیف و رهایی از بندِ ظلم ، که آن هم ساخته و پرداخته ی خودشان بود ، دعوت از امام کردند اما در انتها به ایستادن در مقابل امام زمان خویش رضایت دادند !
+ مردم کوفه بیشتر از آنکه علاقه به آزادی داشته باشند ، زیر سایه #ظلم و #جهل بودن را می پذیرند چون عافیت طلبی در دنیا را به جنگ در مقابل ظلم ترجیح می دهند ...
.
#حرکت_کنیم ...
تــو مرا چشم در راهـی ...
و من ، در بیراهه های دلم ...
سر گردان ...
اغثنی یا مولای
یابن الحسن ، نگاهی ...
امام زمان(عج) را
مجـــازی
دوست داشته باش !
مجازی ...!
تــو را دوست داشتـــن
کار هرکسی نیست ...!
اغثنی یا مولای...
دعای توسل میخواند
وقتی به این فراز می رسد
" یا وَجیهاً
عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه "
بغض می کند و با خود مرور می کند ...
مگــر او کــم شفاعتمان را کـرده است ؟!
.
یا بن الحسن ...
دعای توسل که میخوانم ...
حاجتم تویی ... تویی ... تویی...
.
می شود
خودت را به من
بدهی ؟!
.
یا بن الحسن دریاب آقا ...
داشت نماز می خواند
در میان نماز این فکر به سرش زد که
اگر امام زمان امروز ظهور می کردند
نماز را پشت سر ایشان می خواند...
و آهی که در میان نماز می کشد ...
+ و چه زیباست
بعضی از فکرها ، حتی در میان نماز ...
آقا دریاب ...
سال 61 هجری
به حسین بن علی نامه دادند که حسین جان
یک کلام ، تو عشق مایی ... بیا ...
او هم رفت ولی ...
با عشق های آبکی مواجه شد و جز نامردی چیزی ندید...
...
حال ؛ سال 1435 میگوییم
یک کلام ، یابن الحسن ، تو عشق مایی ... بیا ...
و اگـر ، او روزی بـیـایــد
ما چکار خواهیم کرد ؟
...
من را در به در خودت کن
یا بن الحسن ...