حکایت عشق ...

۷۵ مطلب با موضوع «کربلا» ثبت شده است

عطشِ کاروان ...


آسمان از شـدتِ گــرما ، آتش می زد بر دلِ کاروان
کودکان هم ، تشنه و بی تاب ، منتظرِ قطره ایی آب
یــزیـدیان هـــم در آن سمــت ، مـشغــولِ ریختنِ آب
بـــر رویِ ســـَـــر و تــنِ اســـب هــــای خــــــــود !!
ولی ...

 +دلِ زینب (س) را بیشتر این صحنه ها می سوزاند
امان از دل زینب (س)
یا حسین
عاشق

کاشف الکرب

بــه عبـاس (ع) لقـب "کاشـف الکــرب " دادنـد

از بلندای نِی هم که حـواس ش به کاروان بود
زینب(س)دل ش قـرص بــود و غمی نـداشت

+ سری بلند هست در مقابل زینب (س)...

+ تمام زندگی م رو مدیونِ دست های تو هستم

عباس(ع) جان ...

محتاج هستم به دعایتان .
یا حسین
عاشق

هم بازیِ رقیه(س) ...


کودکانِ شامی با یکدیگر بازی میکردند
رقیه(س) نیـــز ، بـا آنهـا هـم بــازی شد
ســهـــمِ رقـیــــه(س) در ایـــن بــــــازی
ســـــنــــــــگ خـــــــوردن بـــــــــود ...

+ آنقدر سنگ خورده است ، از لابه لای نِی ...
فهمیدنِ حالِ رقیه (س)درد دارد !!
یا حسین
عاشق

میم مثلِ مادر ...


این روزها  آب که می نوشم ، فکرم به دنبال رباب است
نـمیـدانـــم ، چـه مـی کشـد از دردِ فـــراق !
حتمـاً دیـگر چـشمــانی برای گـریه هم ندارد

آب بنوشی و بتوانــی کودکی را شیر بدهی
ولــی کودک ت نبـاشد ، و تــو گــریه نکنـی؟
مگر می شود !
روزها ، شیرخواره ات در گـهـواره خاکی اش
آرام گــرفته بــاشد و تو با خیـالش سَر کنی
اینها در ذهنت مجسم شَود و تو گریه نکنی؟
مگر می شود !
ادامه مطلب...
عاشق

اسارتِ عشق ...


میدانی زینب(س)از چه زمانی به اسارت رفت ؟
وقـتی زینـب در وادیِ عشـقِ حسیـن(ع) افتــاد
هـمــــــان زمـــان بــــه اســـــــارت رفـــــــــــت
اســارتِ عـشــق ...


+ در کارِ عشق ، گرمی بازار ، زینب است...
ما ، عشق مان به ح س ی ن را ، مدیونِ ، زینب(س) هستیم.
عاشق

داغ دلِ زینب (س) ...



در دلِ زینب(س) ، نــوازش ماند
نـوازشِ رقیـه(س) را مـی گـویم
هر کجا را که ، لمس می کرد
یـا کبـــود بـود ، یـا سوخـتـــه !

 + تا بـه حـال جایی از بدن ت , کبود شده ؟ یا سوخته؟!
اگر کسی حتی اطرافش را دست بزند , چه می گویی ؟!
حالا یک دختر سه ساله را تصور کن , ببین او چه می کشد
امان از دل زینب (س)
یا حسین
عاشق

برای چه سوخت ؟

مانده ام !

بـــــال هــــای ســوخـتــه ی فــطــــرس

از برکت حسین(ع) دوباره به او عطـا شد

فکرم را درگیر خودش میکند که چه شد

خیمه های اهل بیت حسین(ع)سوخت؟


+ از عاشقانه های خداوند و حسین(ع)

هیچکس اطلاعی ندارد !!

+دیگر، معجر ها , گیسو ها، بدن ها و ...

بـــمـانــد ...

یا ح س ی ن

عاشق

شکایت نمی کنم ولی ...

    
شکایت نمی کنم ولی ؛ پــُـر هستـــم از صـــدای گــریه ...
شکایت نمی کنم ولی ؛ بغضی دارم که زمیـن گیرم کرده است
شکایت نمی کنم ولی ؛ درد کهـنـه ایی دارم که زجـرم میدهــد
شکـایت نمی کنم ولی ؛ سخت است دوریِ عـاشق از معشوق
شکایت نمی کنم ولـی ؛ داری ،کــم کـــم ذوب م مــی کـــنــی
شکایت نمی کنم ولی ؛ تــــو داری ، مــــن را مــــی کـُـشـی...
شکایت نمی کنم ولی ...

+ کربلا دوای دردم ...
در به در شده ام حسین (ع) 
یا حسین
۰ نظر
عاشق

چشم های علمدار

چشم های علمدار که بسته شد

چشـم های ؛ حــرامیــان بـاز شد

در بـازار دنبال کنیز مـی گشتند...


+ مرگ را بیشتر می پسندم

تا اینگونه نوشتن .....

امان از دلِ پسر فاطمه (س)

یا حسین

عاشق

تو طاقت ش را داری ؟

تا به حال شده :

دل ت بگیرد ، نفس های ت به شماره بیافتد
کسی هم نباشد درک ت کند ، خودَت باشی و خودَت ؟
"اگر بوده ، اینجا بیان نکن ، شرمنده زینب (س)می شویم!"

+ اگر بدانی زینب(س) چه کشیده است ؟!
یک خانمِ مُسن ، تنهـا ، غـمِ عشق ، اسـارت
تصور کن در اسارت :
مـقـابل ضـربه هـای تـازیانـه ام ؛ ایـستـاده بـاشد
سَـرِ مــعشـوق ش  هـم بر بـلنـدای  نــــی باشد
دخــتــر کـوچـکی هـم ، بـهـانه ی بـابـا بگیـرد از او
مـادری هـم اشک بریـزد، در فـراق شش مـاهِ اش
مرحمِ دلِ همه باشد ،ولی مرحمِ دل نداشته باشد
و ...

+ تو طاقت ش را داری ؟
امــان از دل زیـنب(س)
یا حسین

عاشق