گفتند در این عـشـق ضـروریست فـراق
فــریـاد از ایـن سخن؛ ضـروری تـا کـی؟
...
عشق ت را نمی توانم کتمان کنم
هـمـه مـــرا دیــوانــه مـیـخــوانـــن
عاشقِ تو بودن , دیوانه شدن هم دارد
ح س ی ن
گفتند در این عـشـق ضـروریست فـراق
فــریـاد از ایـن سخن؛ ضـروری تـا کـی؟
...
عشق ت را نمی توانم کتمان کنم
هـمـه مـــرا دیــوانــه مـیـخــوانـــن
عاشقِ تو بودن , دیوانه شدن هم دارد
ح س ی ن
دست مـرا بگیر نـه با دست ، با پَرت
بـی دست کربلا ، نظری جان مادرت
...
گفـتنه انـد کــوچک شده ایی , قــد یـک کــودک شـده ایی
آب های ریخته شده بر روی زمین , تو را از خجالت , آب کرد !
+ رقیه چشمانش به سمت نخلستان بود ...
میــان روضــه ات , نـفـس م بـالا نیـامد
یــادم آمــد , سیــنــه ات سنگیــن بود
نفس نفس زدن هایت بگوش م آمد ...ح س ی ن
یا حسین