چقدر رقیه (س)
بوی فاطمه(س)
می دهد ...
.
سه ساله ی ، هجده ساله !
.
حیف بود اگر در کربلا
همچون فاطمه ایی نبود ...!
یا ح س ی ن
سر را که آوردند ، رقیه(س) نگفت ، بابا گرسنه ام ، سیلی خورده ام و ...
تا پدر را دید گفت : بـ ا بـ ا چرا لب هایت اینگونه گشته ؟ موهای سرت چرا سوخته ؟
+ میدانی ؟ ، رقیه(س) پدر را درک میکرد ، عینِ پدر شده بود !
موهایش سوخته و لب کبود ...
+ رقیه(س) بابا گفتنش هم فرق کرد
بــابـا را ایــنــگوـنه مــی گــفـــت :
بـ ا بـ ا
بریده بریده ...
- عاقبتِ لکنت زبان ...
یا حسین
هر لغت ، برای خود معنایی دارد!
در شـام ، معنی کلمه ی " بابا "
" سیلی " است ... !!
+ دخترکی از بس سیلی خورد
دیگر نمی تواسنت بگوید بابا ...
یا حسین
از پیــر مـــردی پرسیده اند
" عشق " چند حرف دارد ؟
گفـت : چــهــار حـــرف ...
بـه او خندیدند و رفـتـنـد ...
پیر مرد زیر لب هایش , " حسین " میگفت ...
یا حسین ...
- - - - - - -
پرسه های ذهن م در دنیای کوچک خیال م
دل نـوشت هـایی را به ارمغان می آورد کـه
آنها را در اینجا نشر میدهم ....
به امید گوشه چشمی ...
- - - - - -
برخی!
از مطالب با "خونِ دل" نوشته می شوند
لــطـفـــاً بــا "اشــکِ چشــم" بخـوانـیــد
- - - - - -
مطالب کپی نیستند ، مگر نامشان ذکر شود!
اما کپی از آنها مشکلی ندارد ...
حلالِ جانتان ...
کربلایی باشید
نویسندگان
- عاشق(192)