حکایت عشق ...

۴۳ مطلب با موضوع «ائمه» ثبت شده است

مادرِ ارباب ...

مادری

بی مدفن بود

و پسرش

" ارباب بی کفن " شد ...


+ بانو بگو که حضرت خالق خودش تو را

وقتـی که آفــرید چـه مـدت نگـــاه کرد ؟

عاشق

حال این روز ها ...


این پیام آوران نوروز، چه اندوهی دارد

حضورشان در میان ماشین ها!

. . . . . . .

یا حال من خیلی رو به راه عید نیست؟


+ مادر ، چقدر غریبه شده ایی میان شهر هایمان ...

عاشق

فکر نمیکنم !!

فکرم را این روزها

آن گدایی تسخیر کرده است که در سوز سرما

به انتظار تومنی ، نشسته است ...

ولی من در جای گرم و نرم خود

حتی فکر امام زمان(عج) خود را هم نمیکنم !!


+ چقدر با امام زمان (عج) خودت رفیقی ؟


+ حال آدمی را دارم که در انبوهی از جمعیت

تنهاست ...

دنبــال تــو ام یابن زهرا

من مال تو ام یابن زهرا

عاشق

جمعه های انتظار ...

چندمین جمعه ی انتظار است ؟

و تو چقدر ، به انتظار من نشسته ایی

تا ظهور کنم ...

امان از دل غافل من ...


برای دلمان ...

دریافت

سال ها ، افسوس میخورم و دلم میشود پر خون ...

تنها و غریبم ، چه کنم ؟

نفس من داده فریبم ، چه کنم ؟

هوایی ام کن ...

عاشق

کوچه ی تنگ ...

کوچه ی تنگ

مادری با کودکش

چند مرد عرب

باقی اش بماند ...


+ من از کوچه های تنـگ که میگذرم

خیلی دلم برای شما تنگ می شود ....

بمیرم برای ت مادر ....

عاشق

مادر ...

فکر میکنم با خودم

آن میخ

چه کرد با دل علی(ع) ؟


نامرد ها میخواستن با یک میخ

به دو دل ، بزنند ....


+ همـــه کــــج رفته اند...حتــــی میـــخ،

همـــه لــــج کـــرده اند...حتــــی در...

بمیرم برای ت مادر .....

عاشق

عجیب ترین چیز !

عجیب ترین چیزی که من تا به حال دیده ام

این بوده که چرا بعضی ها اینقدر

دیر دلشان برای امام زمان(عج) تنگ میشود.

شهید صدیقی


+ من دلی برایم نمانده ، تا تنگ شود برایتان

...

اغثنی یا مولای

عاشق

دَرهم و دِرهم ...

صحبت از سفر به مـشـهـد بود
خیلی مشتاق بود که به این سفر برود
اما عده ای گفتن ، نمی شود !!
  زیرا این کاروان پر بود از آدم های تحصیل کرده
اما او مـیـوه فـروش ساده ی بازار بود
خلاصه ، رفت ...
رسید مـشـهـد و تو اولین سلام به امـام رضـا
همه مشغول خواندن اذن دخول بودند که دیدند
این میوه فروش بی سواد ماجرای ی ما رو کرد به امـام رضـا و گفت:
یا امـام رضـا من تو بازار میوه هامو
|به دِرهَم میفروشم ولی تو دَرهَم بخر|
قـصـه تـمـام


+ هرکس غریب تر ، آشنا تر !

امام مهربانی ها...

عاشق

خلوتگاه تنهایی تو ...


دوباره شب ، و دوباره میروی

به خیمه تنهایی ت ...


بمیرم  آقا

میان این همه عاشق ، تو چقدر تنهایی ؟

چـقدر بعضی از شلوغی ها ، خلوت ند ...


+ جمعه های پی آ پی میگذرند ، و ما همچنان ظهور نکرده ایم  !
انتظار کشیدن برای ظهور تو ، کار اشتباهی ست ...
این که باید ظهور کند ، ما هستیم ، نه تو ...
اغثنی یا مولای ...
عاشق

کِی قرار است .... !

امام زمان دوست دارد که ما خوب شویم

اما منتـظر نمی ماند تا ما خوب شویــم...

کِـــی قــرار است خــوب شویـــم دیگر ؟!

+ روز ها به تو فکر میکنم ولی از تو دورم !
یا ابن الحسن اغثنی ...
عاشق