امام زمان دوست دارد که ما خوب شویم
اما منتـظر نمی ماند تا ما خوب شویــم...
+ روز ها به تو فکر میکنم ولی از تو دورم !
یا ابن الحسن اغثنی ...
امام زمان دوست دارد که ما خوب شویم
اما منتـظر نمی ماند تا ما خوب شویــم...
بهشت همان جایی است که انسان
از تمام متعلقات دنیوی رها می شود
و کربلا همان بهشت خدا بر روی زمین است
وقتی پا بر روی خاک کربلا می گذاری
غربت عجیبی سراسر وجودت را میگیـرد
آن هـنگـام که بــرای اولیـن بـار چشمان ت مـی بیـنـد ضریح حضـرت عشــق را
مبهوت می مانی . و تمام وجودت می شود نگاه و چشمان ت خیس از اشک ...
عشق واقعی آنجاست ...
یا حسین
حالا فهمیده ام کلمه عشق هم گاهی کم می آورد
این جا بین الحرمین است
چیزی فراتر از عشق...
امشب آخـرین شب حضور جسمانی مان است
از فردا دل مان اینجا باقی خواهد ماند و بس...
دعاگو هستم...
یا حسین
این جمـعـیـت عظیــم را که می بینی
به ایــن فـکر میکنی که مگر می شود
پسر فاطمه(س)(عج) در بین مان نباشد
شایــد از کنــارش گـذشته بـاشی و
متوجه ش نشده باشی , مانند همیشه ...!
+ تو هم پیاده میایی به کربلا , میدانم
اربعینِ حسین(ع) آغاز شور آخرالزمانی توست ...
یا حسین
این پست را که میخوانید ، حقیر در راه کربلا هست م ...
شرمندگی برای م بسیار است ... میدانی چرا ؟
یک نمــونه ؛ بــرای سفــرم وسایلِ راحتی را فراهم کرده ام
نکند سردم بشود , نکند خاری به پای م برود نکند نکند و ...
شرمنده از آن بانویی هست م که توشه راهشان
جز تازیانه و سیلی و ناسزا نبود ...
امان از دلِ زینب (س)
یا حسین
کــرب و بـلا جــز مشتــی خــاک بــی ارزش نبـود
این خون حسین(ع) بود که عشق را به این خاک
تزریق کرد و شد آنچه که هست ....
یا حسین
شب پنجم محرم ارباب بود
تلفنِ همراهش به صدا در آمد
از پشت خط صدایی آمد
سلام ؛ فلانی ؟
گفت , بله بفرمائید
. گفتند : اسم تان برای پیاده روی اربعین (کربلا) در آمده
او که خیلی خوشحال شد ؛ گفت از کجا تماس میگیرید ؟!