حکایت عشق ...

عشق و اسارت ...

پایان نامه  عشق زینب(س) به حسین (ع)

اسارت بود...


+ تاوان عاشقی را , زینب (س) اینگونه پس داد ... 

یا حسین

عاشق

عصای پدر


پدرت ، کنارِ پیکرت ، تــا ، شد

ای عصـــای پـــیــــریٍ پـــدر !


 + جلو چشم های یعقوب ، گرگ ها یوسف را دریدند ...

« آخرین عضو تو وقتی به حرم آید شکر
  مـادرت نیست بگویم پسرت را آوردند »

یا حسین

عاشق

آخرین سرباز



میدانی ؟ ، گـــــاهی , روضـــه هـم نیازی نیست

یک عکس هم می تواند ، اشک ت را در بیاورد ...


کـــوچک بــود ، ولــی دل ش دریـــا ، گرچه لبانش به خشکی متمایل!

یـادت نـرود ،  "آخـرین سربـازِ" آقـا بـود، 'یک کـودک '... 'شش مـاهه'

یا حسین

عاشق

هاجر کربلا


خیمه به خیمه را

رفتــه است رباب

هاجـرِ کرب و بلا
شــــده بـــــــود

+ «با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید. رباب، با آب هم قافیه باشد؟»
یا حسین
عاشق

حضرت عشق


گفتند در این عـشـق ضـروریست فـراق
فــریـاد از ایـن سخن؛ ضـروری تـا کـی؟ 

...

عشق ت را نمی توانم کتمان کنم

هـمـه مـــرا دیــوانــه مـیـخــوانـــن

عاشقِ تو بودن , دیوانه شدن هم دارد

ح س ی ن

یا حسین

عاشق

خجالت کشیده ایی ...


دست مـرا بگیر نـه با دست ، با پَرت

بـی دست کربلا ، نظری جان مادرت

...

گفـتنه انـد کــوچک شده ایی , قــد یـک کــودک شـده ایی

آب های ریخته شده بر روی زمین , تو را از خجالت , آب کرد !


+ رقیه چشمانش به سمت نخلستان بود ...

یا حسین

عاشق

باران




ابـــر ها دیر رسیده اند ...
دیگر صدایی از خیمه ها به گوش نمیرسد !
+ آب روی پهلوان , میان دو رود ، ریخت ...

باران هم , گریه میکند برای خودش ... !
یا حسین
عاشق

نفس هایم ...



میــان روضــه ات , نـفـس م بـالا نیـامد

یــادم آمــد , سیــنــه ات سنگیــن بود

نفس نفس زدن هایت بگوش م آمد ...

ح س ی ن

یا حسین

عاشق

فراق عشق



کاش سمت حرم ت باز شود پنجره ها
بــاز از دوریــت افتـــاده به کارم گره ها
....

تو ، مرا ، یاد درد های م می اندازی

همان درد هایی که با یاد تـــو ، شب را به سحر رسانده ام

دردِ فراق عشق ....


عاشق