حکایت عشق ...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اربعین» ثبت شده است

لیاقت !


حسین جان

آیا من ...

لایق ...

تو بوده ام ؟


پیش به سوی

حرم حسینی ...


کربلا ، دعا گویتان خواهم بود ...


ح س ی ن

۵ نظر
عاشق

عشق آنجاست ...

بهشت همان جایی است که انسان
از تمام متعلقات دنیوی رها می شود
و کربلا همان بهشت خدا بر روی زمین است

وقتی پا بر روی خاک کربلا می گذاری غربت عجیبی سراسر وجودت را میگیـرد
آن هـنگـام که بــرای اولیـن بـار چشمان ت مـی بیـنـد ضریح حضـرت عشــق را
مبهوت می مانی . و تمام وجودت می شود نگاه  و چشمان ت خیس از اشک ...

عشق واقعی آنجاست ...
یا حسین

عاشق

مسیر عاشقی ...

پیـاده روی اربـعیـن را که می بینـی !

ایـن همـه عشـق را که مـی بینـی !

" مخصوصاً آن همه لطف اهالی آن دیار

به زائران حضـرت عشــق را ... "

اشک ت جاری میشود که چرا

سال 61 هجری آنجا اینگونه نبود ؟


دل م به هوای کربلای ت محتاج است ...

یا حسین

عاشق