آسمـان دامـنی پـر ز گل به زمین هدیه می کند و پرنده ها زیبا ترین نغمه های عاشقانه شان را در گوش درخت ها زمزمه می کنند ،خـورشید گرمای وجودی اش را پیـش از بیـش بــر خـانه نورانی موسی بن جعفر علیه السلام

می تاباند... گـرچـه خــورشیـد تمـام گـرمای خودش را از این خاندان دارد...

باران قطره قطره آواز می شود به یمن قدوم بانوی بهشتی...

بانو ... آمدی تا با نگاه معصومانه ات امید را بر دل خسته زمین ، هدیه دهی

و رایـحــه پــاک بـهــشتــی ات را در فــضــا بـگستــرانــی ...

آمدی ؛تا پروانه ها عاشقی را بر گرد آسمان عشق تو ، تجربه کنند ...

آمدی ؛تا واژه ها ، یک به یک دعا شوند ، تا با دستان نجیب و مهربان تو به اجابت برسند

آمدی ؛ تا  به کویر خشکیده قم ... جان دوباره ایی عطا کنی ...


تو همچون نوری و می توانی

عشق ؛ بگسترانی...