حکایت عشق ...

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

دل کربلایی ...

امشب دل م کربلا میخواهد ...

برای کربلا رفتنمان ، یک آه کافی ست

آه حسین ....


گوش بدید


+ حسین جان من مانده ام و یک دنیا آه ...
در به در شده ام ارباب ...
یا حسین
عاشق

برای آسمانی شدن ...



پرواز کردن ربطی به بال ندارد
دل می خواهد
دلی به وسعت آسمان
دل را باید آسمانی کرد ...

+ تقدیم به آنانی که بالی نداشتن ولی
راه آسمان را یافتند...
+ شب جمعه گره خورده است با کربلا
شهدا را یاد کنیم تا آنها یادمان کنند ...
یا حسین
عاشق

ماهِ آسمان دلم ...



شب ها برای‌ ، کرب و بلایی شدن م
 ماه کافی ست !
 آنقدر که چشم نــوازی مـــی کند ...

+ ماهِ آسمان دلم شده ایی عباس (ع) ...

+ گاهی خورشید ، دل گرمی ش ماه می شود ...!
حسینعلیه السلامدل ش به عباسعلیه السلام گرم است ...
یا حسین

عاشق

حرم تو ...

حرم ت

سر به سر دلم میگذارد ...


مانده ام ، که چه کنم ، این روزها با غمِ فراق ؟

کربلا که می گویند ، تداعی می شود  برای م

تمامِ ، لحظات با تو بودن ....


+ حرمت اینجاست ، اینجا توی این دل ...

یا حسین

عاشق

هوای دلم ...

وقتی پنجره دل را باز میکنی ، نسیمی شروع به وزیدن می کند

نسیمی که چشمان ت را نوازش می دهد و قطره های اشکی

که جاری میشوند از آن همه دلتنگی ، که نسیم برای ت آورده

آری ، تنها نسیـم کربــلا میتــواند چشمــانت را بــارانی کند ...

دلتنگ هوای کربلای ت شده ام ...


+ به تو که فکر میکنم ، چشمانم بارانی میشوند ...

عصب های چشمم کربلایی شده اند ...

یا حسین

عاشق

عشق آنجاست ...

بهشت همان جایی است که انسان
از تمام متعلقات دنیوی رها می شود
و کربلا همان بهشت خدا بر روی زمین است

وقتی پا بر روی خاک کربلا می گذاری غربت عجیبی سراسر وجودت را میگیـرد
آن هـنگـام که بــرای اولیـن بـار چشمان ت مـی بیـنـد ضریح حضـرت عشــق را
مبهوت می مانی . و تمام وجودت می شود نگاه  و چشمان ت خیس از اشک ...

عشق واقعی آنجاست ...
یا حسین

عاشق

مسیر عاشقی ...

پیـاده روی اربـعیـن را که می بینـی !

ایـن همـه عشـق را که مـی بینـی !

" مخصوصاً آن همه لطف اهالی آن دیار

به زائران حضـرت عشــق را ... "

اشک ت جاری میشود که چرا

سال 61 هجری آنجا اینگونه نبود ؟


دل م به هوای کربلای ت محتاج است ...

یا حسین

عاشق

عطشِ کاروان ...


آسمان از شـدتِ گــرما ، آتش می زد بر دلِ کاروان
کودکان هم ، تشنه و بی تاب ، منتظرِ قطره ایی آب
یــزیـدیان هـــم در آن سمــت ، مـشغــولِ ریختنِ آب
بـــر رویِ ســـَـــر و تــنِ اســـب هــــای خــــــــود !!
ولی ...

 +دلِ زینب (س) را بیشتر این صحنه ها می سوزاند
امان از دل زینب (س)
یا حسین
عاشق

شکایت نمی کنم ولی ...

    
شکایت نمی کنم ولی ؛ پــُـر هستـــم از صـــدای گــریه ...
شکایت نمی کنم ولی ؛ بغضی دارم که زمیـن گیرم کرده است
شکایت نمی کنم ولی ؛ درد کهـنـه ایی دارم که زجـرم میدهــد
شکـایت نمی کنم ولی ؛ سخت است دوریِ عـاشق از معشوق
شکایت نمی کنم ولـی ؛ داری ،کــم کـــم ذوب م مــی کـــنــی
شکایت نمی کنم ولی ؛ تــــو داری ، مــــن را مــــی کـُـشـی...
شکایت نمی کنم ولی ...

+ کربلا دوای دردم ...
در به در شده ام حسین (ع) 
یا حسین
۰ نظر
عاشق

دنیای من ...



گفتند : دنیا چند حرف دارد ؟
گفتم : پنج حرف
به من خندیدند و رفتند
زیر لب هایم میگفتم :
ک ر ب ل ا

+ دنیای من , کربلا ست ...
یا حسین
عاشق