حکایت عشق ...

۱۹۲ مطلب توسط «عاشق» ثبت شده است

لباسِ مشکیِ عزای تو ...



ماه محرم به عشق حسین(ع)رختِ مشکی بر تن کرده ایی
ماه صفر را ؛ برای خاطرِ ، دلِ زینب (س) بر تن کن ... !

این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است
خب یعنی چه ؟
ما حتی با لباس مشکی هایمان هم ، می توانیم کار فرهنگی کنیم !
این روزها که مردم فراموش کرده اند محرمی بوده و دردی بوده و داغی و ...
این رخت مشکیٍ من و شماست که میتواند زنده نگه دارد ، یاد آنها را در جامعه فراموش کار ما !
زنـان و خـاندان رسول خدا (ص) تا یک سال بعد از واقعـه کــربلا ، لبــاس مشکی بر تــن داشتند !
چقــدر خــوب است مـا هم حداقل در دو مــاهِ محرم و صفر لباس مشکی برتن داشتــه باشیــم !
امـام رضا(ع) فـرمـوده اند :
«رحم اللَّه عبدا احیا امرنا»
 رحمت خدا بر آن کسى که امر ما را، مطلب ما را زنده کند.


+ لباس مشکی شما ؛ زنده نگه میدارد ، تمام مصیبت ها را ...
رحمت خدا بر شما ...
یا حسین
عاشق

مُصیـبَةً مـا اَعْظَمَـها...

زیـارتِ عـاشـورا را ، که خوانده ایی ؟
میدانی این فراز به کجا اشاره دارد ؟
مُصیـبَةً مـا اَعْظَمَـها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها
فِى الْاِسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ...

الشام الشام الشام ...


+ دارد کم کم نزدیک می شود ...
+ شـام ، داغ میزنــــد بر دل م ...
امان از دلِ زینب (س)
یا حسین
عاشق

یتیمِ مغموم

حسین(ع) جان

وقتی تک تک رگ های ت را می بریدند

پــیــش خـود نــگــفــتــن

تو  ، دختر داری ؟


یا حسین
۰ نظر
عاشق

غرورِ شما جریحه دار نمی شود ؟

غرورِ بانویی
میان 
ازدحام شکست ...

+ فکرش را کنید
 جایگاهتان روزی در آغوش فرستاده ی خدا باشد
و آن همه عظمـت داشته باشید
رویِ تان را آفتاب هم ندیده باشد
و روزی دِگـر در بازار شام بدتـرین
اهـــانت هـا بـــه شمــا بشـــود
بــــــی معـــجــر بـــــشـویـــــــد
اطرافتان همه هل هله کنن
بــــزنـــن و رقـــاصــی کنــن
شما را به یکدیگر نشان بدهند
و ...
غرورِ شما جریحه دار نمی شود ؟
امان از دل زینب (س)
یا حسین

عاشق

خوش داشتند حرمتِ آل الله را ...



بــا آل الله بــه بــدتـــرین وجــــه بـــرخـــورد کـــردنــد
مسلمان نماها می خواستن به آیه خدا عمل کنند :
" اشدا علی الکفار رحما بینهم... "


+ وقتی در روضه ها میگویند ، اهلِ بیتِ حسین(ع) را
بـــی معجـــر بیــن حــرامیــان برده اند ؛ انگاری جانم
می خواهد از تن م برود !
  کاش بمیرم ...
+ زینب(س) و یه مشت حرامی ...
یا حسین
عاشق

عطشِ کاروان ...


آسمان از شـدتِ گــرما ، آتش می زد بر دلِ کاروان
کودکان هم ، تشنه و بی تاب ، منتظرِ قطره ایی آب
یــزیـدیان هـــم در آن سمــت ، مـشغــولِ ریختنِ آب
بـــر رویِ ســـَـــر و تــنِ اســـب هــــای خــــــــود !!
ولی ...

 +دلِ زینب (س) را بیشتر این صحنه ها می سوزاند
امان از دل زینب (س)
یا حسین
عاشق

کاشف الکرب

بــه عبـاس (ع) لقـب "کاشـف الکــرب " دادنـد

از بلندای نِی هم که حـواس ش به کاروان بود
زینب(س)دل ش قـرص بــود و غمی نـداشت

+ سری بلند هست در مقابل زینب (س)...

+ تمام زندگی م رو مدیونِ دست های تو هستم

عباس(ع) جان ...

محتاج هستم به دعایتان .
یا حسین
عاشق

هم بازیِ رقیه(س) ...


کودکانِ شامی با یکدیگر بازی میکردند
رقیه(س) نیـــز ، بـا آنهـا هـم بــازی شد
ســهـــمِ رقـیــــه(س) در ایـــن بــــــازی
ســـــنــــــــگ خـــــــوردن بـــــــــود ...

+ آنقدر سنگ خورده است ، از لابه لای نِی ...
فهمیدنِ حالِ رقیه (س)درد دارد !!
یا حسین
عاشق

میم مثلِ مادر ...


این روزها  آب که می نوشم ، فکرم به دنبال رباب است
نـمیـدانـــم ، چـه مـی کشـد از دردِ فـــراق !
حتمـاً دیـگر چـشمــانی برای گـریه هم ندارد

آب بنوشی و بتوانــی کودکی را شیر بدهی
ولــی کودک ت نبـاشد ، و تــو گــریه نکنـی؟
مگر می شود !
روزها ، شیرخواره ات در گـهـواره خاکی اش
آرام گــرفته بــاشد و تو با خیـالش سَر کنی
اینها در ذهنت مجسم شَود و تو گریه نکنی؟
مگر می شود !
ادامه مطلب...
عاشق

اسارتِ عشق ...


میدانی زینب(س)از چه زمانی به اسارت رفت ؟
وقـتی زینـب در وادیِ عشـقِ حسیـن(ع) افتــاد
هـمــــــان زمـــان بــــه اســـــــارت رفـــــــــــت
اســارتِ عـشــق ...


+ در کارِ عشق ، گرمی بازار ، زینب است...
ما ، عشق مان به ح س ی ن را ، مدیونِ ، زینب(س) هستیم.
عاشق