حکایت عشق ...

۱۹۲ مطلب توسط «عاشق» ثبت شده است

دیار عاشقی ...

این پست را که میخوانید ، حقیر در راه کربلا هست م ...

شرمندگی برای م بسیار است ... میدانی چرا ؟

یک نمــونه ؛ بــرای سفــرم وسایلِ راحتی را فراهم کرده ام

نکند سردم بشود , نکند خاری به پای م برود نکند نکند و ...

شرمنده از آن بانویی هست م که توشه راهشان

جز تازیانه و سیلی و ناسزا نبود ...


امان از دلِ زینب (س)

یا حسین

عاشق

عشق به حسین ...


کــرب و بـلا جــز مشتــی خــاک بــی ارزش نبـود

این خون حسین(ع) بود که عشق را به این خاک

تزریق کرد و شد آنچه که هست ....


یا حسین


عاشق

چگونه کربلایی شد ؟

شب پنجم محرم ارباب بود

تلفنِ همراهش به صدا در آمد

از پشت خط صدایی آمد

سلام ؛ فلانی ؟

گفت , بله بفرمائید

. گفتند : اسم تان برای پیاده روی اربعین (کربلا) در آمده

او که خیلی خوشحال شد ؛ گفت از کجا تماس میگیرید ؟!

ادامه مطلب...
عاشق

مسیر عاشقی ...

پیـاده روی اربـعیـن را که می بینـی !

ایـن همـه عشـق را که مـی بینـی !

" مخصوصاً آن همه لطف اهالی آن دیار

به زائران حضـرت عشــق را ... "

اشک ت جاری میشود که چرا

سال 61 هجری آنجا اینگونه نبود ؟


دل م به هوای کربلای ت محتاج است ...

یا حسین

عاشق

صحرای خاطره انگیز ...


کـاروان را به سوی مدینه روانه کرده اند

فقط از جمع شان کودکی کم شده ...!


تمام صحرا برای زینب(س) خاطره انگیز است

تازیانه ، سیلی و ... دوباره در مقابل چشمانش نمایان می شوند

خدا لعنت کند زجر را ... زخمی که او زد هیچ کس نزد ...

می گویند وقتی کودک را از میان صحرا برگرداند

گِــره خـورده بـود ، چند تارِ مــو به دستانش...


درک نمی کنیم داغ های زینب (س) را...

بانو ببخشمان اگر همچنان نفس میکشیم ...

امان از دلِ زینب (س)

یا حسین

عاشق

دلتنگی ...

دلتنگی ... ؛ آدم را آرام آرام ، نا آرام می کند...

السلام علیک یا حضرت عشــق

دلتنگِ دلتنگم ...

+ می آیم به سوی ت , به زودی ...

-

و لعن الله اُمَّة قتلتکم

چطور دلشان آمد تو را بِکُشند حسین ؟!

یا حسین

عاشق

عشقِ واقعی ...

عــاشق دل ش در دست مـعشــوق اســـت

خوشا آن عاشقی که معشوق ش تو باشی

حسین ...

-

چشم انتظارم برای وصل ، وصل عاشق به معشوق

منتـظـر بــرای دیــدنِ کـــربــلای حضـرت عشق ...

 +

کربــلا

گـاهی کلمــات هــم کـم مــی آورنـــد

نمیدانی در وصف او چه باید نوشت ...

دلتنـگِ او کــه بــاشی ، عاشق می شوی ؛ عاشق که بشوی

تازه میفهمی درد را ...

درد عشق , آن هم واقعی ، نه این عشق های آبکی دوران ما ...

یا حسین ...

عاشق

پدر عشقِ دختر ...


سر را که آوردند ، رقیه(س) نگفت ، بابا گرسنه ام ، سیلی خورده ام و ...
تا پدر را دید گفت : بـ ا بـ ا چرا لب هایت اینگونه گشته ؟ موهای سرت چرا سوخته ؟
+ میدانی ؟ ، رقیه(س) پدر را درک میکرد ، عینِ پدر شده بود !
موهایش سوخته و لب کبود ...

+ رقیه(س) بابا گفتنش هم فرق کرد
 بــابـا را ایــنــگوـنه مــی گــفـــت :
بـ ا بـ ا
بریده بریده ...
- عاقبتِ لکنت زبان ...
یا حسین
عاشق

معنی کلمه ی بابا ...

هر لغت ، برای خود معنایی دارد!

در شـام ،‌ معنی کلمه ی " بابا "

" سیلی " است ... !!


 + دخترکی از بس سیلی خورد

دیگر نمی تواسنت بگوید بابا ...

یا حسین

عاشق

خدا کند گم نشود ...


خدا کنـد کسی
میــان ازدحـــام
گــم نشود ... !

+ با خـودم فـکر میـکنـم ، دو شـب دیگر
میخواهد زینب (س) چه کند ؟
هنـوز خبـر ندارد ماجرای خرابه را ... !
 امان از دلِ زینب (س)
یا حسین
عاشق